۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

یک پیکان پر از بادبادک سبز
راننده این پیکان قدیمی به چه دلخوشی ماشینش را پر از بادبادک سبز کرده است ؟
فروش آنها به قیمت هر کدام ۱۰۰۰ تومان و بردن پول به خانه برای غذا و لباس خانواده اش؟
تبلیغ برای به ریاست جمهوری موسوی ؟
امید به تغییر در سیستم اجتماعی و اقتصادی کشوری که در آن زندگی میکند؟
یا یک میلیون فکر و اندیشه دیگر .......
ولی هر چه بود ایادی حکومتی بد جوری زدن توی ذوقش.
به هر حال دیروز گذشت .اما
فردا حتما روز دیگر و بهتری است .

۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

بردگی در سال ۲۰۰۹
این مرد بیچاره صبح تا غروب دم در این رستوران که فکر میکنم در فلورانس بود،باید در سرما و گرما بیایستد تا مردم با دیدن این تابلو که به دستش داده اند هوس غذا خوردن کنند و به داخل رستوران بروند.
بشر قرن ۲۱ ادعا میکند برده داری را لغو کرده است ،به قیافه این مرد نگاه کنید و ببینید چه از یک برده کم دارد؟
روزانه ۱۰.۱۲ ساعت تکان نخوردن،کار واقعی انجام ندادن ،در جهت رشد و تعالی ذهنی کتابی نخواندن،در ارتباط با همکاران حرف نزدن و ارتباط نداشتن بردگی از نوع عصر جدید نیست؟

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

تاکو پشت میله های زندان...
اگر شما میدانید این تاکو بیچاره چرا پشت میله ها اسیر است منم میدانم.
تا جایی که به یاد دارم او نه دزد بوده نه قاتل و نه مست پشت فرمان نشسته.
نه مقاله انتقادی در مورد نقض حقوق بشر نوشته.اون بیچاره در تظاهرات سبز ها هم شرکت نکرده .
پس به کدامین گناه در بند است این بیگناه سر در گریبان؟؟؟؟؟

سقف کلیسایی در فلورانس
بعد از ظهر های شیرین....
حرفهای دنیای کودکی در یک بعد از ظهر گرم تابستان.این حرف ها نه سر دارند نه ته ،ولی بسیار شیریند به شیرینی شکلات دزدی های اتاق مهمون به وقت نوروز.

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

مدت ها بود كه پس وردم یادم رفت بود و نمیتونستم بیام اینجا .خوشبختانه یادم امد .خیلی خوشحالم.